درس‌هایی برای زندگی که در هیچ مدرسه ای یاد نمی‌دهند
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
بازدید : 1965
نویسنده : محمود احمدنژاد

الان بیست و چند سال دارم و گاهی با خود به این فکر می‌کنم که چرا برخی چیزها را زودتر یاد نگرفته‌ام. به این فکر می‌کنم که چه می‌شد اگر این قوانین و درس‌هایی را که پس از سال‌ها فرا گرفتم را در کنار دروس شیرین دوران راهنمایی و یا حتی شاید دبیرستان می‌آموختم؟!

در این پست سعی می‌کنم شما را با چندین موضوع مهم که می‌تواند در زندگی به کارتان آید و شاید در هیچ کلاس درسی مطرح نشود، آشنا کنم. لطفا با من همراه باشید!

۱. قانون ۸۰/۲۰

این یکی از قوانینی است که با کمک آن می‌توانید از وقت خود بهتر استفاده کنید. قانون ۲۰/۸۰ (که به آن اصل پارتو هم گفته می‌شود) در واقع می‌گوید که ۸۰ درصد از ارزش‌هایی که کسب می‌کنید مربوط به ۲۰ درصد از فعالیت هایی است که انجام می‌دهید.

پس بسیاری از کارهایی که انجام می‌دهید برای شما مفید و حتی ضروری نیست. شما می‌توانید آنها را رها کنید و وقت و انرژی خود را برای کارهایی اختصاص دهید که ارزش واقعی دارند. پس از همین حالا به شناسایی فعالیت های مهم خود بپردازید و بی‌خیال کارهایی شوید که ارزشی برای شما ندارند. بی‌شک باید برای این کار اهداف زمانداری برای خود تعیین کرده باشید.

این قانون کلی است و در بسیاری موارد می‌توانید از آن استفاده کنید. مثلا ۲۰ درصد از پست‌های وبگاه ایران آتا ۸۰% از محتوای مفید آن را دارند. شما در ۲۰ درصد زمانی که در اینترنت می‌گذرانید ۸۰% فعالیت های برخط خود را انجام می‌دهید. ۲۰ درصد از درآمد خود را برای ۸۰% هزینه های ضروری صرف می‌کنید و …

۲. قانون پارکینسون

قانون پارکینسون که مفهومی رایج در مدیریت است، این قانون می‌گوید: هر کار به اندازه زمانی که برای آن تخصیص می‌دهید طول می‌کشد. مثلا اگر شما با خودتان بگویید که من پروژه پایانی ام را تا یک ماه دیگر به اتمام خواهم رساند، با مشکلاتی که پیش روی شما خواهد آمد خواهید دید که انجام آن بیش از یک ماه طول کشید.

بنابراین وقت خود را برای پیدا کردن راه حل‌ها متمرکز کنید. سپس مثلا به جای یک ماه، یک هفته به خود فرصت دهید. این به شما کمک خواهد کرد تا بر روی مسائل تمرکز بیشتری داشته باشید و در راستای تصمیم خود اقدامات بیشتری انجام دهید. با این حال شاید در یک هفته نتوانید کار خود را به پایان برسانید، اما طبق قانون ۸۰/۲۰ که در بالا به آن اشاره کردیم شما در این مدت با تمرکز بیشتر بر روی فعالیت مورد نظر ۸۰ درصد (و یا حتی بیشتر) از روند اصلی را می‌توانید در این مدت انجام دهید. این‌گونه شما با توجه به اینکه وقت بیشتری در اختیار دارید، استرس کمتری خواهید داشت و در نتیجه تمرکزتان بیشتر خواهد بود.

۳. دسته بندی

کارهای خسته کننده و روزمره می‌تواند باعث ایجاد اضطراب، تعلل و تاخیر در کارهاتان شود. یک راه خوب برای سرعت بخشیدن به این کارها دسته بندی کردن و انجام دسته ای آنهاست. این به این معنی است که شما همه آنها را در ردیف کاری قرار می‌دهید. نیازی نیست این کارها خیلی مرتبط به هم باشند. چون آنها را پشت سرهم انجام می‌دهید، زمان کمتری تلف خواهد شد.

برای مثال یک دسته کار که آنها را امروز باید در یک ساعت انجام دهم عبارتند از: پاک کردن میز رایانه / پاسخ به ایمیل‌ها / خوردن غذا/ تماس با سه نفر / نوشتن لیست خرید مواد غذایی برای فردا.

۴. ارزش دهید، تا ارزش دریافت کنید. راه دیگری نیست!

شاید کمی غیرشهودی باشد. اغلب ما اینگونه فکر می‌کنیم که دیگران باید چیزی به ما بدهند و یا کاری برایمان بکنند تا سپس ما هم در قبال آن چیزی به آنها بدهیم. مشکل اینجاست که بسیاری از مردم چنین فکر می‌کنند و کم هستند کسانی که پیش‌قدم شوند.

اگر می‌خواهید ارزش‌هایی (پول، عشق، محبت، فرصت و غیره) را بدست آورید، شما باید چنین ارزش‌هایی را به دیگران بدهید. چون با گذشت زمان شما تقریبا آنچه داده اید را دریافت می‌کنید. شاید به دست آوردن چیزی بدون دادن چیزی خوب باشد اما به این فکر کنید که چنین شرایطی به ندرت اتفاق می‌افتد.

۵. پیش‌قدم باشید. واکنش‌پذیر نباشید.

برای پیشبرد کارها دو راه پیش روی شماست. یکی اینکه شما بنشینید و صبر کنید و امیدوار باشید که شخص دیگری کاری انجام دهد و دیگری اینکه خودتان شروع به انجام کاری کنید. مورد اول اغلب کمتر اتفاق می‌افتد، همچنین می‌تواند زمان زیادی را از شما بگیرد.

پس به یاد داشته باشید که برای انجام شدن هر کاری و رسیدن به هر هدفی بهتر است نخست از نیروهای درونی خود کمک بگیرید، چون احتمال اینکه نیروهای خارجی در راستای اهداف و خواسته های درونی ما کاری انجام دهند بسیار کم است.

۶. اشتباهات و شکست‌ها خوب هستند.

در کودکی برای آنکه چیزهای جدید یاد بگیرید، همه چیز را امتحان می‌کنید و در زمان یادگیری شکست می‌خورید. همانطور که شما بزرگ و بزرگ‌تر می‌شوید، (مثلا از مدرسه) یاد می‌گیرید که اشتباه نکنید. و در نتیجه شما چیزهای کمتر و کمتری را امتحان می‌کنید.

این می‌تواند باعث شود که به جای آنکه آدم فعال و خلاقی باشید، فردی عادت‌پذیر و واکنش‌پذیر باشید و انتظار داشته باشید اشخاص دیگری برای شما کاری انجام دهند. منظورم این است که از شکست خوردن نترسید و از این فکر که اگر اشتباهی انجام دهم شاید مردم به من بخندند، دوری کنید.

به واکنش‌های منفی دیگران به اشتباهات و شکست‌های خود اهمیت چندانی قائل نشوید. به یاد داشته باشید که موفقیت در زندگی اغلب پس از اشتباهات و شکست‌ها به ارمغان می‌آید.

زمانی را به یاد بیاورید که برای اولین بار خواستید دوچرخه سواری یاد بگیرید. احتمالا روزهای اول یادگیری زانوانتان کبود شد و شاید گریه کردید. اما شما، با انگیزه ای افزون‌تر دوباره روی زین دوچرخه خود نشستید. و در نهایت شما یاد گرفتید که چگونه دوچرخه سواری کنید.

به یاد داشته باشید که شکست و اشتباهات نه تنها نمی‌توانند مانع پیشرفت و تعالی شما شوند، بلکه در این راه به شما کمک می‌کنند.

۷. خود را شکنجه روحی نکنید.

چرا افراد پس از چند اشتباه و یا شکست تسلیم می‌شوند؟ خوب، به نظرم یکی از دلایل بزرگ آن این است که آنها خودشان را آزار می‌دهند. آنها در مقابله با شکست و اشتباهات خیلی به خود سخت می‌گیرند، اما این عادت یک‌جورایی بی‌معنی است. این کار فقط درد و رنج فرد را بیشتر می‌کند و باعث می‌شود وقت شما به هدر برود. سعی کنید چنین عاداتی را از خود دور کنید.

 ۸. فرض تفاهم.

ملاقات افراد جدید، سرگرم کننده است. اما همچنین می‌تواند باعث برافروختگی و عصبانیت شوند. بسیاری از ما در اولین دیدارها نمی‌توانیم اطلاعات مناسبی از گفتوگو بدست آوریم و این گفتوگوها اغلب دست و پا شکسته تمام می‌شوند.

بهترین راهی که من تا کنون برای بهره‌مندی از ملاقات با آدم‌های جدید پیدا کرده ام، فرض داشتن رابطه دوستانه است. این به این معنی است که شما به سادگی وانمود کنید که در حال ملاقات با یکی از بهترین دوستان خود هستید. در این صورت اعصاب و روان شما به ذهن شما اجازه خواهد داد تا به خوبی تعامل کنید.

به شما قول می‌دهم، پس از بهره گیری از این ترفند بسیار شگفت زده خواهید شد!

نظر شما در مورد مباحث فوق چیست؟ به نظر شما بهتر نبود این‌ها را در مدرسه به ما یاد می‌دادند؟ منتظر درس‌های بعدی باشید!

رفتم را در کنار دروس شیرین دوران راهنمایی و یا حتی شاید دبیرستان می‌آموختم؟!





مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: